کد مطلب:152197 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:174
چسبیدن زنی به ضریح حضرت ابوالفضل به خاطر بی اعتنایی شوهرش به نذر
عالم بزرگوار آقای شیخ مهدی كرمانشاهی از پدر عالیقدرش حكایت كرد كه گفت: در حرم مطهر حضرت ابی الفضل علیه السلام مشرف بودم. ایام زیارتی بود و ازدحام زوار در حرم خیلی زیاد بود. در این بین مردی عرب با زنش مشغول زیارت و طواف بودند، تا آنكه به بالای سر، پنجره ی اول از پیش رو رسیدند، یكمرتبه زن بلند شد و به ضریح چسبید! به طوری كه تمام اعضایش از پیشانی و دماغ و شكم و دست و پا همه به ضریح چسبیده بود. از هول این حادثه، شیون از مرد و زن برخاست و هر چه خواستند او را حركت دهند ممكن نشد، ناچار فریاد شوهرش بلند شد و گفت:
یا اباالفضل العباس! زن من نزد شما گروباشد؛ الان می روم و گاو میش را می آروم! معلوم شد كه او گاو میشی نذر كرده، اما بعدا پشیمان شده و نیاورده است!
مرد عرب بیرون رفت. كم كم مردم جمع شدند، به طوری كه حرم و رواق و ایوان طلا پر از جمعیت شد و راه رفت و آمد مسدود شد. همه منتظر بودند كه آخر چه می شود؟ ما خیال می كردیم منزل این مرد عرب دو سه فرسخ از شهر دور است و رفتن و آمدنش چند ساعت طول خواهد كشید. ولی مثل اینكه منزل او نزدیك بود، چون بعد از ساعتی، دیدیم افسار یك گاومیش چاق را گرفته است و می آید. به مجرد وارد شدن او در صحن، زن از ضریح رها شد و با هلهله و شادی و صلوات، و سلام از حرم
بیرون آمد. [1] .
یا اباالفضل العباس! زن من نزد شما گروباشد؛ الان می روم و گاو میش را می آروم! معلوم شد كه او گاو میشی نذر كرده، اما بعدا پشیمان شده و نیاورده است!
مرد عرب بیرون رفت. كم كم مردم جمع شدند، به طوری كه حرم و رواق و ایوان طلا پر از جمعیت شد و راه رفت و آمد مسدود شد. همه منتظر بودند كه آخر چه می شود؟ ما خیال می كردیم منزل این مرد عرب دو سه فرسخ از شهر دور است و رفتن و آمدنش چند ساعت طول خواهد كشید. ولی مثل اینكه منزل او نزدیك بود، چون بعد از ساعتی، دیدیم افسار یك گاومیش چاق را گرفته است و می آید. به مجرد وارد شدن او در صحن، زن از ضریح رها شد و با هلهله و شادی و صلوات، و سلام از حرم
بیرون آمد. [1] .
[1] چهره ي درخشان، ج 1، ص 567 به نقل از معجزات و كرامات آيت الله خراساني ص 44 و زندگاني پرچمدار كربلا ص 94 - كرامات العباسية ص 108 به نقل از الوقايع و الحوادث ج 3، ص 44.